Skip to main content

اجبارِ اضطرار

رقصیدن به ساز فاجعه. با ساز فاجعه رقصیدن. رقصیدن به سازی که فاجعه را کوک می‌کند. با فاجعه‌ – که ساز را کوک می‌کند، رقصیدن.
رقصیدن به معنای تحرک به سویی که سویه‌ی رفتن نیست، که سویه‌ی آمدن نیست. که سویه‌ نیست، چرخابی است بر صحنه‌ای که فاجعه را کوک می‌کند،
رقصیدن به معنای نرفتن، نیامدن، بودن بدون بودن، در حالتی که رقص، چرخابی است که ساز فاجعه را کوک می‌کند، یا فاجعه‌، که رقصیدن را در حلقِ رفتن،
آمدن،
بودن،
نشستن،
پاشدن
ایستادن،
حضور واقف به سازی که فاجعه را کوک می‌کند،
فرو می‌کند،
به معنای استیصال،
از هر شیوه‌‌ای
به غیر رقصیدن به سازی که هست،
سازی که نیست

Visits: 30