پدر، که آقایی است،
خود را
با کتشلواری نسبتا اتو کشیده
از در هل میدهد بیرون
در را به روی باد میبندد
مادر، که خانمی است،
در خانه
با دامنی سه انگشت بالای زانو
میدود
از این اتاق به آن اتاق
از این اتاق
به آن اتاق
سایهاش به دنبالاش دوان دوان
دوان دوان
ما که بچههایی هستیم درشت،
و ریز،
توی حیاط
دور تا دور حوض، لب حوض، پشت به آب حوض،
نشستهایم خم شدهایم رو به پشت سر
حالاحالاست که بیفتیم توی آب و بخیسیم
پدر که آقایی است با کتشلواری،
از در میخزد تو
مادر که خانمی است با دامنی،
از این اتاق به آن اتاق،
سایهاش،
ما که بچههایی هستیم
دور تا دورِ لب ِ حوض
دوان دوان به سوی سفره میرویم
پدر ما را برمیدارد میگذارد پای دیوار
پدر ما را بر میدارد میگذارد روی تاقچه
پدر ما را بر میدارد از بندِ رخت آویزان میکند که بخشکیم
ما که بچهایم، بچههایی هستیم که از بندِ رخت آویزانایم
پیش از آن که بخشکیم، سنگین میشویم و ول میشویم روی آجرفرش ِ حیاط
مادر که خانمی است، دوان دوان
پدر که آقایی است، دوان دوان
شهر پر میشود از بچههای ترکیده
پدر کتشلوارش را تا نیمه اتو میکشد
مادر دامناش را تا روی زانو میکشد
با هم ویله میکنیم
باد میآید باد میآید
شهر را جارو میکند
خانه را جارو میکند،
مثل دستهی گل،
دست در دست هم میاندازد
دست در دست هم که میاندازد، در دست پدر هم میاندازد، در دست مادر هم میاندازد
توی گوششان میگوید
ما بچه های ن تر کیده می خوا هیم تر کیده
ما بچههای ن ترکیده تر کیده خا می
باد میرود
.
باد میآید
.
ما که بچههایی هستیم بچه
خانمآقاآقاخانمهایی از آب در میآییم بادکرده
.
مادر که خانمی است، دق میکند میمیرد
پدر که آقایی است، دق میکند میمیرد
ما که باد کردهایم، تَرَک میخوریم و خانمآقاهایی میشویم تَرِکخورده
باد میآید
میآید
باد میرود
میرود
ـ
خرداد ۱۳۸۳
June 2004
Visits: 33