تحشیهای بر «در فاصلهی دو خودخواهی»
ابوذر کریمی
«در فاصلهی دو خودخواهی» قطعهی مناسبی است تا طرز کار ساقی قهرمان با زبان، در شعر و در نثر، مقایسه شود.
به طرزی غریزی مواجههی ساقی قهرمان با زبان در شعر و در داستان متمایز است. مرزبندی مشخصی در این دو حوزه برای شاعر وجود دارد. اما بیش از هر چیز قطعهی «در فاصلهی دو خودخواهی» ضمیر اولشخص یا تأکید بر ضمیر اولشخص را برابر چشم میگذارد. این طرز مواجهه با «من» در جایگاه «منـ»ـی که صدای خود را در هنگام بر زبان آوردن یا بر قلم راندن ضمیر «من» میشنود یک مسیر اصلی در کار شاعری ساقی قهرمان است.
از این رو شاید بتوان گفت در لحظهی بیرون ایستادن از زبان، ساقی قهرمان شاعر آغاز میشود. این ایدهی غریبگی و نااشنایی در زبان در نثرها یا مصاحبهها یا داستانهای ساقی نیست. اما در هنگام نوشتن شعر، گویی با غریبهای ایستاده در آستانهی زبان روبهرو میشویم. به همین جهت این نفس بیانکنندهی ضمیر اولشخص، نه ایدهای اجتماعی یا سیاسی دارد نه هیچ حیثی از جایگاه نمادین را آنگونه که در نظم اجتماعی بشری در نظر گرفته میشود با خود حمل میکند.
در این شعر، ساقی قهرمان صدای خود را در لحظهای که از خود سخن میگوید آزمون و آزمایش میکند. و باید در نظر داشت که این بخشی از خطسیر کار شاعری ساقی است. در مرز بیرون و درون خود ایستادن و وجود یا existence خود را مشاهده کردن. این کاری است که ساقی بهتناوب میکند. و از طریق این برونایستایی یا ex-istence از خود و هستی خود در جهان خاطرجمع میشود و ضمناً این لحظهی تجربهی برونایستایی را در شعر به شیوههای گوناگون اجرا میکند. از این نظر باید گفت او این تجربه را با نوعی غرور و وانمود به بیاعتنایی اجرا میکند.
«در فاصلهی دو خودخواهی» قطعهای است که از تشخص زبانی پرهیز کرده است. هنگامی که به آستانههای بیانگری بشر میاندیشیم یا در لحظههایی که وجود خود را همچون یک کل و بدون هیچ افزودهی معمول، آنگونه که ابنای بشر غالباً خود را به کمک آن افزودهها درک میکنند، درک میکنیم، بازگشت به شکلی سرد، بیحس، فاقد تشخص و ضمناً ساده و بیپیرایه از زبان واجب میشود. به عبارت دیگر همهی آن نشانههایی که اهلیت یا اقامت دیرپای ما در زبان به سبک تبدیل کرده است به کناری نهاده میشود. این شعر نیز از اینگونه است و با همهی کوتاهی و سادگی و پرهیز از تشخص، مدخل مناسبی برای ورود به شعر ساقی است.
زبان به طریقی که یک نوآموز زبان از آن استفاده میکند استفاده میشود و برخلاف ایدهی پل والری از تجربهی شاعرانه، این را میتوان گفت که تجربهی خاص یا آنی شاعرانه یا ماورایی جرقهی نوشتن شعر نبوده است. از این زاویه میشود گفت این طرز نوشتن شعر هم بیاندازه درونگراست هم از یک مراقبت و دقت روحی برای نفی مادیت زندگی شخصی حکایت میکند. به همین جهت من ِ شعر ساقی یک من ِ شخصی نیست. من شخصی در وهلهی نخست از شخص بودن خود احساس رضایت میکند اما اینجا فقط شخص بودن معاینه میشود. انگاری با لحظهی کوک کردن یک ساز مواجه هستیم یعنی درست لحظهای که صداها هیچ میزانبندی و نوای مشخصی را در کل نمیآفرینند و فقط نوازنده مطمئن میشود که ساز میتواند صدا تولید کند یا به عبارت دیگر نوازنده خیالش راحت میشود که این ساز کار میکند.
اینجا در حقیقت تجربهی کشف خود در جهان روی داده است اما اجرای این تجربه در شعر بهخودیخود اعتراضی عمیق را نیز بیان میکند. این اعتراض در تمام وجوه شاخص و سبکمند کار ادبی و نوشتار ساقی حضور دارد. با این حال در اغلب موارد نه این اعتراض در فرم بروز میکند نه در پیام یا محتوایی که نوشتار او انتقال میدهد. این اعتراض در ایدهی نوشتار او جای گرفته است؛ در شکلی از بیان ضمیر اولشخص به طرزی که کسی نمیتواند مانع آن شود. بر این اساس میشود گفت در این شکل از کار شاعری هرچند که تجربهی شخصی زندگی یا داستان شخصی و روزشمار عمر به کناری گذاشته شده است و یک صدای سراپا انتزاعشده از وضعیت اجتماعی و سیاسی و تاریخی به گوش میرسد، ربط ویژهای هم با وضعیت خاص تاریخی و تجربهی زندگینامهای برقرار میکند.
وقتی شاعر از «خط شاش» سخن میگوید همانطور که در اغلب نوشتارها یا گفتارهای ادبیاش به ممنوعههای زبان مجهز شده است در ضمن آنکه در حال تجربهای در آستانهی درک خویشتن ایستاده است، هرآنچه ممکن است احتیاط یا مراسم مخصوص اجتماعی بودن یا ضرورتهای مناسبات اجتماعی را کنار میگذارد و این کنار گذاشتن ملاحظات اجتماعی همان جنبهی اعتراضی و ضمناً اجتماعی کار شعری ساقی است. ساقی قهرمان از طریق تجربهی این برونایستایی یک آیین مخصوص به خود را پدید میآورَد. این آیین کشفی فونکسیونل و شخصی برای کنار گذاشتن تحمیلهای اجتماعی و همهی آن ضرورتهایی است که زندگی جمعی بشر ایجاب کرده است. سکسوالیته یکی از این حوزههای مرزگذاریشدهی اجتماعی و البته یکی از مهمترین آنهاست. به همین جهت به عقیدهی من سکسوالیته در گفتار و نوشتار ساقی قهرمان وسیلهای برای پرت کردن حواس مخاطب هم است. قطعهای چون «در فاصلهی دو خودخواهی» برآمده از یک ضرورت شخصی و نوشتهای برای خود است نه برای مخاطب. اما چهگونه میتوان برای خود تشریفاتی قرار داد بیآنکه وضعی نسبت به دیگران (و نه دیگری) اتخاذ کرد؟ در واقع هر کس در آن هنگام که برای خود تصمیمی میگیرد بهناگزیر برای دیگرانش هم باید تصمیمی بگیرد. این یادداشت یک مدخل یا فتح باب مختصر است اما مسیر مواجهه با بخشی از کارنامهی شاعری ساقی قهرمان در آن روشن شده است.
.
شنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۲
.
Visits: 46