مردهام حالا ؟
حالا که هیچ جا نیستم کجایم آیا ؟
حالم خوب است؟
حالا که اینجا نیستم کجایم آیا ؟
مردهام حالا ؟
در نیست که بزنید
کوچه نیست که بیایید
پنجره نیست که بکوبید
نیستم اینجا
میپیچم لابهلای خودم
کجایم حالا ؟
زندهام آیا ؟
برمیگردم آیا ؟
دوباره دستهاتان را دراز میکنید بگیرم که نیفتید از این بالا ؟
حالا که نیست دور دستم موهاتان، هستم آیا ؟
اینجایم ؟
کجایم حالا ؟
برمیگردم آیا ؟
کشتهاید مرا ؟
تا نفس آخرم کشیدهاید توی سینه آیا ؟ حبس کردهاید مرا آنجا توی سینهتان آیا ؟
درد دارم ؟ عرق میریزد از انگشتهایم ؟ از موهایم ؟ از سینهام ؟ از صورتم ؟ از ابروهایم ؟ از زانوهایم ؟
عرق میریزد از مچ پاهایم، آیا ؟
درد دارم حالا ؟
خون میریزد از انگشتر عقیق من، آیا ؟
آیا ؟
نیستم حالا ؟
کجایم حالا ؟ گم شدهام آیا ؟ پیدا نمیشوم ؟ پیدایم میکنید آیا ؟
دوباره میگیرید روی سینه، آیا ؟ توی سینه، آیا ؟
هستم ؟
کجایم حالا ؟
صدای گریهتان میآید از آن تو میآید. از این تو میآید. اشکهاتان را پاک میکنم آیا ؟
دوونه دووونه زندهتان میکنم آیا ؟
نیستم حالا ؟
کجایم حالا ؟
بردهاند مرا ؟ بردهاند کجا ؟
پیدا نمیکنید مرا؟
حالا دیوانه میشوید دور خانه میدوید دور کوچه میدوید خوابتان میپرد میپرد میرود آن دوردورها ؟ خل میشوید آیا ؟
پیدا نمیکنید مرا ؟
زندهام آیا ؟
حالم خوب است ؟
درد دارم آیا ؟
خوابم ؟ خوبم ؟ بر میدارید مرا ؟ از روی ابرها ؟
پایین میآورید مرا ؟ میآورید توی خیابان ؟ راه میروم حالا ؟
حالا میآیم پیش شما ؟
پیش شما میآیم حالا ؟
حالا دوباره از آن بالا دستتان را میگیرم دوباره میآیم اینجا ؟
آنجا ؟
زندهتان میکنم آیا ؟
حالم خوب است؟
زندهام آیا ؟
هستم آیا؟
حالم چی؟
حالم خوب است،
آیا؟
–
اردیبهشت ۱۳۸۹
مه ۲۰۱۰