Skip to main content
شعر

حالا که نیستم اینجا، کجایم آیا

توسط نوامبر 14, 2019سپتامبر 15th, 2022بدون نظر

مرده‌ام حالا ؟ 
حالا که هیچ جا نیستم کجایم آیا ؟
حالم خوب است؟ 
حالا که اینجا نیستم کجایم آیا ؟


مرده‌ام حالا ؟

 

 


در نیست که بزنید 
کوچه نیست که بیایید
پنجره نیست که بکوبید
نیستم اینجا

 


می‌پیچم لابه‌لای خودم


کجایم حالا ؟
زنده‌ام آیا ؟
برمی‌گردم آیا ؟
دوباره دست‌هاتان را دراز می‌کنید بگیرم که نیفتید از این بالا ؟
حالا که نیست دور دستم موهاتان، هستم آیا ؟
اینجایم ؟
کجایم حالا ؟
برمی‌گردم آیا ؟
کشته‌اید مرا ؟
تا نفس آخرم کشیده‌اید توی سینه آیا ؟ حبس کرده‌اید مرا آنجا توی سینه‌تان آیا ؟


درد دارم ؟ عرق می‌ریزد از انگشت‌هایم ؟ از موهایم ؟ از سینه‌ام ؟ از صورتم ؟ از ابروهایم ؟ از زانوهایم ؟
عرق می‌ریزد از مچ پاهایم، آیا ؟
درد دارم حالا ؟
خون می‌ریزد از انگشتر عقیق‌ من، آیا ؟
آیا ؟


نیستم حالا ؟

کجایم حالا ؟ گم شده‌ام آیا ؟ پیدا نمی‌شوم ؟ پیدایم می‌کنید آیا ؟
دوباره می‌گیرید روی سینه، آیا ؟ توی سینه، آیا ؟


هستم ؟
کجایم حالا ؟
صدای گریه‌تان می‌آید از آن تو می‌آید. از این تو می‌آید. اشک‌هاتان را پاک می‌کنم آیا ؟
دوونه دووونه زنده‌تان می‌کنم آیا ؟
نیستم حالا ؟


کجایم حالا ؟


برده‌اند مرا ؟ برده‌اند کجا ؟


پیدا نمی‌کنید مرا؟
حالا دیوانه می‌شوید دور خانه می‌دوید دور کوچه می‌دوید خوابتان می‌پرد می‌پرد می‌رود آن دوردورها ؟ خل می‌شوید آیا ؟


پیدا نمی‌کنید مرا ؟
زنده‌ام آیا ؟


حالم خوب است ؟


درد دارم آیا ؟
خوابم ؟ خوبم ؟ بر می‌دارید مرا ؟ از روی ابرها ؟
پایین می‌آورید مرا ؟ می‌آورید توی خیابان ؟ راه می‌روم حالا ؟


حالا می‌آیم پیش شما ؟

پیش شما می‌آیم حالا ؟


حالا دوباره از آن بالا دست‌تان را می‌گیرم دوباره می‌آیم اینجا ؟

آنجا ؟

زنده‌تان می‌کنم آیا ؟


حالم خوب است؟ 
زنده‌ام آیا ؟


هستم آیا؟


حالم چی؟
حالم خوب است،

آیا؟

اردیبهشت ۱۳۸۹
مه ۲۰۱۰

دیدگاه خود را ثبت کنید