Skip to main content

خواب و خوب و زیبا

از خوابْ نشو،
آن‌جور که دستت دوستت دارد،‌ ندارمت

.

روی سینه، کمر، شانه، قرمز که نیست لبهات،
نیست لبهات

.

نفست نیست روی لبهام،

اینجا

.

اگر بخواهد دوباره بگوید تو را،
چه بگویم

[دروغ، به گلو می‌پرد همیشه، از تو که حرف می‌زنم] .

[حرف‌ها را نزنْ نزنْ پلک می‌زنم] .

[نفس بزن بگیرمت از آبْ به خوابْ بزنم]

.

[هوا شده‌ای، وامی‌کنم پنجره را می‌روی، وامی‌کنم می‌آیی] .
[پنجره را وامی‌کنی، روی دست تا لب پنجره می‌بری، رها می‌کنی، ول می‌شوم، شیشه می‌شوم، اینجا از این صداها نیست، نزن]

.

اگر به ساقه‌ٔ تاب خورده‌ٔ یاس می‌مانَد کمرت، بمانَد، دوستش ندارم امروز

.

زیر سینه‌ات چه داغْ داغْ؛ امروز ندارم

.

پستانت، ترکیده نترکیده، چه این چه آن ندارم امروز

.

اگر چراغ روشن کنی پشت چشم‌ها برق بزنی با خنده‌های خِش خِش

اگر نگاه کنی آنسو،
آن سوتَرَک،
نگاهش کنی، راه بِکشی، ول شوی سرازیر توی آغوش، تا من نداشته باشمَشَت هیچ،

نه دستْ نه هیچْ نه گونهْ چسبانده روی پستان‌های غریبه، که غریبه نبودم؛
بودم؟

.

نخ‌های رگ‌های آبی نازکِ زیرِ پوستِ نازکِ سفید،
روی ساق،
روی رانِ نازک،
خط خط کرده پوست را تا بالا تا آن تو که سیاه می‌شود سفید،
حتّی سرخ

.

.

بعد، سه بار بلند شدی از جا
سه بار مشت مشت
سیگار
کشیدم

.

بعد دست کشیدم از بالا تا اینجا

.

توی تنت دوست داشتمت

.

توی سرت دوستت نداشتم

حالا خراب می‌کنم سرت را،
خودم
.

[نخ‌های نازک آبی زیرِ پوست، اگر بکشم یکی را دور انگشت بچرخانم وا می‌شوی از هم ول»

.

[سرم شد از کلاف رگ‌ها ول، اگر سینه داشتی ول می‌کرد سر، برای تو] [اگر سینه داشتی لای سینه‌ات سرْ وایْ ولْ می‌شد]

.

حالا به تن می‌ کشم دوباره تنت را خراب می‌کنم می‌پیچانم موهای شیدایت را دور گلویم از طناب می‌برمت بالا
.
پایین می‌آورم سر را

دسامبر ۲۰۰۶

Visits: 36