عطر خورش از آشپزخانهی سال کهنه میآید
عطر سبزی قلقل جوشیده در چربی قرمهی وانشسته در سرخی دانههای لوبیا
.
چرا این سیگار را خاموش نمیکنی
.
روی کف چرب دودزدهی مطبخ
جامه بر زمین بریز
انگشت شست پا را و بعد
تا زانو
دستها ضربدر روی دو پستان
بنشین میان دیگ
بنشین
سر خم کن روی شانه
سر بچرخان میان بخار عطر داغ
سر زیر آب کن
خمار داغی دیگی!
غلغل کنار تاولها
سر انگشتهای ترکخوردهی دایه دست زیر قامتت که میبرد
برمیدارد روی دیس پلو که میگذارد
مو، افشان به هم چسبیده
خوابیده، تا کنارهی قاب
زانو، خمیده
جلای چرب سبز از روی زانو، نه، از روی زانو، غلتیده روی دانههای برقی برنج
تاول زده نزده، باز میشود پنجه
جمع میشوی دور لقمهای که از کنارهی کمر به لب میبری
انگشتها را با نوک زبان،
یادت نمیآید
میآید این دندانهی چنگال این سر قاشق این دندانهی چنگال این سر قاشق کنار سینه میآید
چرا سیگاری روشن نمیکنم این دندان چنگال این سر قاشق این کجای سر
.
بخواب
–
از مجموعهٔ ساقی قهرمان. همین. نشر افرا ۲۰۰۱ تورنتو کانادا
Visits: 36