یک تفاوت دیگر عشق و دوستداشتن هم در نوع ارتباط کلامی بین آدم و رفیق محبوب آدم دیده میشود.
حافظهٔ رمانتیک ما در طول تاریخ، عشق را به شکل ارتباط یکطرفهٔ لال و کر و بنبستی مجسم کرده که اگر به دردوداغ تبدیل نشود و قطع نشود، اعتبار عاشقانه ندارد، و عاشق و معشوق باید ول کنند بروند روی نت کسچرخ بزنند.
حافظهٔ احساسی ما از دوستداشتن و دوستداشتهشدن رمانتیک، که عمرش از عمر قرن حاضر کمتر است، و شروعش به شروع تبدیل اندرونیها به خانههای تکخانواری، و ازدواجهای تکهمسری، و اجبار زوج به ایجاد رابطهٔ دوستانه برای تسهیل ادارهٔ واحد خانوادهٔ محدودومنحصر نزدیک است، درک بیشتری از ضرورت گفتوشنفت دارد، طوریکه گفتوشنفت دلیل محکم و گاهی تنها دلیل ایجاد ارتباط یا قطع ارتباط است.
گفتوشنفت نزدیکترین معادل کامیونیکیشن در زبان انگلیسی است،
و وقتی گفته میشود We Can’t Communicate With Each Other معنایش این نیست که We Can’t Talk With Each Other
و وقتی گفته میشود We Can’t Communicate With Each Other معنایش این نیست که We Can’t Talk With Each Other
همه با هم حرف میزنند. همه به هم چیزی را میگویند. بعضیها حرفهایی را به هم میگویند و حرفهایی را به دیگران. بعضیها حرفهایی را فقط به هم میگویند، یا فقط به هم نمیگویند. حرف زدن، گاهی انتقال اطلاعات است. گاهی تبادل اطلاعات است. گاهی تخلیهٔ اطلاعات خود است. گاهی تخلیهٔ اطلاعات دیگری است. حرف زدن نیمی از راهی است که با گفتوشنفت وارد مسیر درست میشود. مسیر درست، گفتن نیست. شنیدن نیست. گفتن و شنیدن به شکلی است که در هر دو ذهن رودررو تصویر قابل درکی از چیزی که گفته شده تشکیل بشود. در گفتوشنفت چیزی که مبادله میشود اطلاعات نیست، تفاهم است، به معنای درک متقابل. درکی که در هر دو طرف گفتوشنفت، به اندازهٔ امکان نفس کشیدن هر دو طرف گفتوشنفت، اتفاق میافتد.
تبادل تفاهم، که هیچ مصرفی در زندگی روزمرهٔ مستقل و بینیاز آدم ندارد، تنها پایهای است که دوستداشتن و دوستیکردن بر آن سوار میشود. یا تنها میوهای است که اگر از درخت دوستی ببار بیاید، خوردن دارد.
Visits: 15