Skip to main content

می‌گیرانم

 

شمع را

و شیشه‌ٔ شراب را

می‌گیرانَم

 

 

هنوز یک قطره از شب باقی‌ است

یک جرعه از من

 

 

در ابتدای صبح

به خواب می‌روم و روز را در انتظار خویش به خمیازه می‌کشانَم

 

بیداری، از نیمروز بی‌خوابی آغاز می‌شود

 

تا غروبِ شب‌زنده‌داری

 

 

 

تو می‌آیی

 

 

 

شمع را می‌گیرانی

و شیشه‌ٔ شراب را

 

 

 

 

هنوز یک قطره از شب باقی ا‌ست، یک جرعه از من

Visits: 18